راننده مردی سال خورده بود، من هم ترک‌ش نشسته بودم. آخر های مسیر با ترافیک روبرو شدیم، خندیدم و گفتم: مردم قرنطینه‌ی تو ماشین رو نگاه. "صداش خیلی خسته بود، اونقدر خسته که یادم مونده و وسط تعریف داستان به خستگی صداش اشاره می‌کنم!" گفت: قرنطینه رو کی میگاد جوون؟ بشینم تو خونه که کرونا نکشم؟ من از کرونا نمیرم، از خجالت زن و بچه‌م و گشنگی، حتمن می‌میرم. .

میدونی؟ من نه دلی برای سوختن برام مونده و نه جگری برای کباب شدن، حرفی که زد، خوردم کرد! اینجا ایرانه! برای زندگی، برای زنده موندن، باید ریسک کنی و بری اون بیرون.


مشخصات

آخرین جستجو ها